یافارس الحجازادرکنی عشقست ابوالفضل

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ یافارس الحجازادرکنی عشقست ابوالفضل خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

آيا آماده ايم

همه ما همیشه برای ظهور حضرت صاحب الامر دعا می کنیم.

 

از طرف دیگر می دانیم که علت غیبت آن امام بزرگوار، چیزی جز عدم وجود شرایط لازم در ما نیست.

خیلی از امامان بودند که وقتی سال می شد از آنها که چرا قیام نمی کنید، می فرمودند یاور نداریم.
چه تعداد یار مد نظر آنها بود؟
یکی از ائمه معصومین (ع)، در پاسخ به چنین پرسشی، به یک گله گوسفند اشاره می کنند و می فرمایند: اگر این قدر یاور داشتم، قیام می کردم.شخص سئوال کننده می گوید: رفتم و تعداد گوسفندان گله را شمردم،به خدا قسم، فقط 17 گوسفند بود.

آیا ما واقعاً برای ظهور آماده ایم؟
نکند شرایط ما شرایط زمان امام حسن (ع) باشد یا دعاهای ما مثل نامه های مردم کوفه به امام حسین (ع) باشد ...

یکی از شیعیان خدمت یکی از ائمه علیهم السلام رسید و عرض کرد: اینقدر تعداد شیعیان و محبین شما زیاد است چرا قیام نمی کنید؟
امام (ع) به تنوری که در آن اتاق روشن بود اشاره کردند و به آن فرد فرمودند: برو و در تنور بنشین.
آن فرد عرض کرد: اگر حرفی زدم که باعث ناراحتی شد، مرا عفو کنید.
امام فرمودند: تو را عفو کردم.
در این هنگام غلام آن حضرت وارد اتاق شدند. امام به غلام خود فرمودند: برو در تنور بنشین.
غلام بدون کلمه ای حرف در مقابل چشمان میهمان امام، رفت و در تنور آتش نشست.
امام با میهمان خود وارد صحبت شدند و مدتی طولانی از هر دری سخن گفتند.
بعد، امام به میهمانشان فرمودند: برو و در تنور نگاه کن.
آن شیعه بلند شد و رفت در تنور نگاه کرد و دید غلام امام، صحیح و سالم در وسط آتش چهار زانو نشسته است.
غلام بیرون آمد و به آنها سلام کرد.
امام خطاب به میهمانش فرمود: چند نفر شیعه مثل این غلام داریم؟
آن فرد عرض کرد: هیچ. 

مسأله این است که ما شیعه نیستیم. ما فقط « محب ائمه اطهار » هستیم. شیعه، به امثال سلمان فارسی و ابوذر و عمار و مالک اشتر می گویند، نه به ما.

همین الان نائب امام در بین ماست. آمادگی ما برای اجرای فرامین ایشان چقدر است؟
نکند مثل مردم اطراف حضرت مسلم ابن عقیل باشیم. « مسلم ابن عقیل » امام زمان (عج) اکنون در بین ماست.
آیا پیگیر فرمایشات ایشان هستیم؟ آیا خود را « در عمل » سرباز جان بر کف معظم له دانسته ایم؟
اگر چنین بود، اگر ایشان به تعداد یک پنجم مجموع نمازگران صفوف جماعت و جمعه در سراسر کشور، یار واقعی داشتند، وضع کشور ما اکنون اینگونه نبود.

این (یاری امام) حیاتی ترین مسأله در زندگی هر فرد است.
باید این مسأله را بررسی کنیم و اگر آماده نبودیم، دنبال ساختن خودمان برویم.
این یعنی دعای عملی. وگرنه دعای لفظی فایده زیادی ندارد.

لذا باید « مولفه » های آمادگی را بررسی کنیم و برای ایجاد یا تقویت و حفظ آنها برنامه ریزی کنیم. باید علمی کار کرد. اینجا هم به « مدیریت علمی » نیاز داریم.

مثالی را بنده می زنم، دوستان بقیه مصادیق را بفرمایند:
برای یاری یوسف زهرا (عج) ، در آن واقعه بزرگ تاریخی، حتماً لازم است ما از نظر جسمی آماده باشیم. فرد ضعیف نمی تواند یار خوبی در میدان جنگ باشد.
پس یکی از مولفه های آمادگی برای ظهور، ورزش کردن و حفظ آمادگی جسمانی است.

یکی بیاید شیعه بودن را به ما یاد بدهد.
برای هر چیزی کلاس می گذاریم (آموزش اینترنت، فوتوشاپ،...)، چرا برای این امر مهم کلاس نمی گذاریم؟ این مسأله در فرهنگ عمومی ما چه جایگاهی دارد؟ فقط در مناسبتها؟ آنهم فقط چند ساعت؟
نکند بمیریم در حالیکه هنوز شیعه نشده باشیم.

اللهّم ارنا فی آل محمّد علیه السّلام ما یأملون و فی اعدائهم ما یحذرون
اللهّم اجعلنا ممّن تنتصر به لدینک و تعزّ به نصر ولیّک و لا تستبدل بنا غیرنا

 

[ 14 / 3 / 1394برچسب:,

] [ 11:59 ] [ محسن حسنزاده ]

[ ]

زندگينامه حضرت مهدي(ع)

 


ادامه مطلب را  کلیک نمایید...

[ 14 / 3 / 1394برچسب:,

] [ 11:59 ] [ محسن حسنزاده ]

[ ]

[ 14 / 3 / 1394برچسب:,

] [ 11:59 ] [ محسن حسنزاده ]

[ ]

 

احادیث والدین

 به پدر و مادر خود نیکی کنید-حتما این مطلب را بخوانید---ادامه مطلب

 

 

[ 14 / 3 / 1394برچسب:,

] [ 11:59 ] [ محسن حسنزاده ]

[ ]

چگونه ترسی درخودایجاد كنیم كه گناه نكنیم

سوال این جانب این است كه چگونه می توانیم از خدا بترسیم ابتوجه به این كه به رحمانیت خداوند ایمان داریم ویا این كه چگونه ترسی در خود ایجاد كنیم كه گناه نكنیم سوال دوم :چگونگی بزرگی را خدا...

ادامه مطلب را کلیک کن

 

[ 14 / 3 / 1394برچسب:,

] [ 11:59 ] [ محسن حسنزاده ]

[ ]

[ 14 / 3 / 1394برچسب:,

] [ 11:59 ] [ محسن حسنزاده ]

[ ]

امیرالمومنین علی (ع) می فرماید : روزی با فاطمه محضر پیامبر خدا (ص) رسیدیم ٬ دیدیم حضرت به شدت گریه می کند. گفتم : پدر و مادرم به فدایت یا رسول الله ! چرا گریه می کنی ؟ فرمودند...

ادامه مطلب را بخوانید...

 

[ 14 / 3 / 1394برچسب:,

] [ 11:59 ] [ محسن حسنزاده ]

[ ]

مرگ – قبر – رستاخیز – حساب – بهشت – جهنم

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلاه و السلام علی رسول الله و علی آله و اصحابه الی یوم ‏الدین و ‏اما بعد ‏:‏

۱ – مرگ

مرگ اولین مرحله جدائی از دنیا و نقطه آغاز روزقیامت می باشد. در حدیث روایت شده که پیغمبر (صلى الله علیه وسلم) فرموده : «هرشخصی که میمیرد قیامت وی برپا شده است» .

و آن امری لازم برای هر شخصی می باشد و هیچ راه فراری وجود ندارد خداوند می فرماید:

﴿کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَهُ الْمَوْتِ﴾ (آل عمران: ۱۸۵). هر نفس چشنده مرگ است .

و در سوره نساء آیه: ۷۸ می فرماید :

﴿أَیْنَمَا تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ کُنْتُمْ فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَهٍ﴾.

یعنی: هر کجا که باشید مرگ به شما خواهد رسید هر چند در قصرها و برجهای استوار و محکم باشید.

مرگ، از بین برنده لذات، وباعث جدائی از خانواده و فرزند و مال و مقام و تمام تجملات زندگی می باشد. مرگ حقیقت تلخ و ناگواری است که به سراغ همه می آید، و همه در نزد او یکسان می باشد، نه به کودک رحم می کند و نه به آه و فغان مادر داغ دیده و نه به گریه پدر و برادر و خویشاوندان. انسان عاقل باید برای آن سفر آخرت که از مرگ آغاز می شود آمادگی گرفته باشد با انجام دادن اعمال نیک و صالح، و طوری زندگی کند که اگر هر لحظه ای اجلش فرا برسد بتواند لبیک بگوید، و باید دانست هنگامی که اجل شخص فرا میرسد یک لحظه عقب و جلو نمی شود.

شخصی که در حال سکرات مرگ است فرشتگان را می بیند. اگر شخصی مؤمن باشد، فرشتگان او را به خوبی و خیر مژده می دهند. ولی اگر کافر یا بدکار باشد او را به بدی و عاقبت نافرجامش بیم می دهند. (به خداوند پناه می بریم از عاقبت بد).

هنگامی که روحش به گلوگاه می رسد، تمام درهای توبه بر رویش بسته می شود، و بر اعمال و کردارش مهر زده می شود، در حدیث آمده است که: «‌ هنگامیکه شخص میمیرد اعمال او منقطع می گردد، مگر سه چیز که پیوسته ثوابش به وی می رسد: یک صدقه جاری. دوم علم سودمندی که به کسی آموخته است و مردم از آن فایده و بهره می گیرند سوم فرزند صالح و نیکی به جا گذاشته که برایش دعا می کند». مسلم

بعد از اینکه ملک الموت روحش را گرفت و از این دنیا وداع گفت و به سرای آخرت شتافت اگر خوب کرده باشد خوب می بیند و اگر بد کرده، بد می بیند.

﴿فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ *وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرّاً یَرَهُ﴾ (الزلزله: ۷- ۸).

یعنی: برای مؤمن شایسته و پسندیده است که همیشه مرگ را بیاد آورد زیرا که در انجام اعمال نیک به وی کمک می کند.

پیامبر اکرم (صلى الله علیه وسلم) می فرماید: « أکثروا ذکر هاذم اللذات ». ترمذی

بسیار بیاد بیاورید بر هم زننده بساط خوشی و شادمانی را (یعنی مرگ).

۲- قبر

هنگامی که انسان را در قبر، آن گودال تنگ و محدود و وحشتناک سرازیر نمودند و سپس رویش خاک ریختند و تمامی اهل خانه و نزدیکانش بازگشتند، آن گاه برای وی زندگی جدیدی به نام عالم برزخ شروع می شود، زندگی که در آن عمل نیست ولیکن آزمایش و بلا، و در نتیجه خوشی، یا عذاب، در روایت صحیح آمده است که:

«سه چیز انسان را همراهی می کند هنگام مردن، دو تا بر می گردد و یکی باقی می ماند اهل و عیالش، مال و دارائیش، و عملش، اهل عیال زن و فرزند و مال و دارائی همه بر می گردند آن چه که همراه او باقی می ماند عمل وی می باشد».

پس از اینکه انسان در بستر خاک آرام گرفت و تشیع کنندگان باز گشتند دو فرشته او را می نشانند و از پروردگار (معبودش) و دین و پیامبرش سئوال میکنند اگر آن شخص از گروه مؤمنان باشد خداوند او را ثابت قدم می دارد و جواب صحیح و درست به وی الهام می کند، چنانکه در قرآن مجید می فرماید:

 

﴿یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَهِ﴾ (إبراهیم: ۲۷).

یعنی: خداوند تعالی آن مردمیکه ایمان آورده اند با کلمه حق که ثابت و پایدار است در دنیا و آخرت ثابت و پایدار می گردادند.

ولی اگر از گروه کافران و بدکاران باشد، به هیچ وجه نمی تواند جواب فرشتگان را بدهد، اگر چه که در دنیا می دانسته است.

بعد از سئوال و جواب، شخص مؤمن در قبرش خوشبخت می شود و جای خویش را در بهشت مشاهده می کند وهفتاد زراع قبرش گشاده می شود و بوی ریاحین و نسیم بهشت را استشمام میکند، اما شخص کافر و بدکردار جای خویش را در دوزخ دیده و قبر بر او فشار می آورد تا اینکه تمام استخوانهایش در هم پیچیده می شود، و قبرش گودالی از گودالهای آتش مبدل می گردد و حرارت و گرمی آتش دوزخ به وی می رسد.

پس دانستیم که قبر یا باغی از باغهای بهشت است و یا گودالی از گودالهای دوزخ، چنانکه در حدیث آمده است. طبرانی در معجم الاوسط (۸۶۱۳).

۳- رستاخیز

هنگامیکه اسرافیل شیپور را برای اولین بار به صدا در می آورد تمام موجودات زنده ای که بر روی زمین هستند بیهوش شده، و میمیرند، چنانکه در قرآن کریم می فرماید:

﴿وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِی الْأَرْضِ﴾ (الزمر: ۶۸)

و دمیده می شود در شیپور پس آنچه از موجودات زنده که در آسمان و زمین هستند بیهوش شده و می میرند.

پس تصور کن ای انسان، آن هنگامیکه این زمین به زمین دیگر تبدیل شده و آسمانها تکه پاره می شود، ماه و خورشید و ستارگان به هم ریخته و خداوند در سوره الحاقه از آیه ۱۳ تا ۱۶ این وضع وحشتناک، به را چنین توصیف می فرماید:

﴿فَإِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ نَفْخَهٌ وَاحِدَهٌ *وَحُمِلَتِ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُکَّتَا دَکَّهً وَاحِدَهً * فَیَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْوَاقِعَهُ * وَانْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَهِیَ یَوْمَئِذٍ وَاهِیَهٌ﴾.

هنگامیکه دمیده شد در صور یک دمیدن، و برداشته شدند زمین و کوهها و هر دو به یک بار در هم کوبیده شدند، و در آن روز واقعه قیامت به وجود آید، و آسمان از هم شکافته، و با آن استحکام و نظم و در آن روز سست و بی پایه است و از هم پاشیده شده است.

و درباره دگرگونی زمین و آسمانها می فرماید:

﴿یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ﴾ (ابراهیم: ۴۸).

روزیکه زمین را به زمین دیگر و آسمان به آسمان دیگر تبدیل شود….

پس برای بار دوم در شیپور دمیده می شود و این بار برای زنده شدن بعد از مرگ میباشد.

﴿ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِیَامٌ یَنْظُرُونَ﴾ (الزمر: ۶۸).

و در این هنگام مردم سراسیمه و برهنه، بدون کفش و لباس، ختنه نشده، (مانند روزی که از مادر زائیده شده اند) از قبرهایشان بر می خیزند، و از شدت و سختی وضع موجود هیچ یک به دیگری نگاه نمی کند، و هر کس به خویش مشغول می باشد و آن روزی است که کفار می گویند: ﴿یَا وَیْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا﴾ و مؤمن می گوید: ﴿هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ﴾ (یـس: ۵۲).

ابوهریره از پیامبر (صلى الله علیه وسلم)روایت می کند که فرمود: « یقبض الله الأرض، و یطوی السماء بیمینه ثم یقول: أنا الملک أین ملوک الأرض » بخاری (۶۵۱۹)،

خداوند زمین و آسمان را قبضه می نماید و در هم می پیچاند سپس می فرماید: من پادشاه، هستم پادشاهان زمین کجا هستند؟

بعد از برخاستند از قبر، بسوی سرزمین محشر سوق داده می شوند.

﴿یَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِینَ إِلَى الرَّحْمَنِ وَفْداً * وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِینَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْداً﴾ (مریم: ۸۵- ۸۶).

خداوند در سوره عبس آیه ۳۴ تا ۳۷ این صحنه وحشتناک روز محشر را چنین وصف می فرماید:

﴿یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ * وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ * وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ * لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ﴾.

خورشید با آن شدت حرارتش به آنها نزدیک شده و از تمامی بدن آنها عرق سرازیر می شود. چنانچه در حدیث نبوی آمده است :

« یَعْرَقُ النَّاسُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ حَتَّى یَذْهَبَ عَرَقُهُمْ فِی الْأَرْضِ سَبْعِینَ ذِرَاعًا وَیُلْجِمُهُمْ حَتَّى یَبْلُغَ آذَانَهُمْ ». بخاری حدیث شماره (۶۵۳۲)

آنچنان مردم در روز قیامت عرق می کنند که عرق آنها هفتاد ذراع (گز) در زمین فرو می رود، و تا گوشهایشان غرق در عرق می شوند.

و در روایت دیگر نیز آمده است که: «تُدْنَى الشَّمْسُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ مِنْ الْخَلْقِ حَتَّى تَکُونَ مِنْهُمْ کَمِقْدَارِ مِیلٍ، …فَیَکُونُ النَّاسُ عَلَى قَدْرِ أَعْمَالِهِمْ فِی الْعَرَقِ، فَمِنْهُمْ مَنْ یَکُونُ إِلَى کَعْبَیْهِ، وَمِنْهُمْ مَنْ یَکُونُ إِلَى رُکْبَتَیْهِ، وَمِنْهُمْ مَنْ یَکُونُ إِلَى حَقْوَیْهِ، وَمِنْهُمْ مَنْ یُلْجِمُهُ الْعَرَقُ إِلْجَامًا، وَأَشَارَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِیَدِهِ إِلَى فِیهِ».

در آن روز خورشید به مردم نزدیک شده و با اندازه یک میل با آنها فاصله دارد، پس مردم به قدر اعمالشان در عرق هستند که کسانی تا قوزک (کعب) و کسانی تا زانو، و کسانی تا کمربند، وکسانی هستند که در عرق غرق شده اند و حضرت رسول الله (صلى الله علیه وسلم) به دهانش اشاره فرمود، یعنی عرق به دهان آنها نزدیک است.

مدتی به همین حالت می مانند و در تمام آن مدت غم و اندوه می باشد، مگر گروهی از مردم هستند که زیر سایه عرش خداوند قرار خواهند گرفت، و از حوض پیامبر (صلى الله علیه وسلم) سیراب می گردند و آن گروه بدون شک مؤمنانی هستند که در ایمان خویش راستگو وصادق بوده اند.

«سَبْعَهٌ یُظِلُّهُمْ اللَّهُ تَعَالَى فِی ظِلِّهِ یَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلاَّ ظِلُّهُ، إِمَامٌ عَدْلٌ، وَشَابٌّ نَشَأَ فِی عِبَادَهِ اللَّهِ، وَرَجُلٌ قَلْبُهُ مُعَلَّقٌ بِالْمَسَاجِدِ، وَرَجُلَانِ تَحَابَّا فِی اللَّهِ اجْتَمَعَا عَلَیْهِ وَتَفَرَّقَا عَلَیْهِ، وَرَجُلٌ دَعَتْهُ امْرَأَهٌ ذَاتُ مَنْصِبٍ وَجَمَالٍ فَقَالَ: إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ، وَرَجُلٌ تَصَدَّقَ بِصَدَقَهٍ فَأَخْفَاهَا حَتَّى لاَ تَعْلَمَ شِمَالُهُ مَا تُنْفِقُ یَمِینُهُ، وَرَجُلٌ ذَکَرَ اللَّهَ خَالِیًا فَفَاضَتْ عَیْنَاهُ». بخاری و مسلم

یعنی: هفت گروه هستند که در روز قیامت زیر سایه خداوند جای دارند روزی که هیچ سایه ای نیست مگر سایه او:

 ۱-  پیشوای و حاکم عدالت گستر.

 ۲-  جوانی که در عبادت خدا پرورش و بزرگ شده.

۳ -  شخصی که دلش وابسته به مسجد باشد.

۴ -  دونفری که بخاطر خدا با هم دوستی گرفتند.

۵ -  شخصی که زن زیباروئی و دارای مقامی او را به کار زشت دعوت دهد، در جواب بگوید من از خدا می ترسم.

۶ – شخصی که در پنهانی صدقه داد بطوری که دست چپ او ندانست که دست راست چه صدقه داده است.

 ۷-  شخصی که در پنهانی و تنهائی خدا را یاد کرد و چشمش اشک ریز شد.

۴- حساب

بعد از اینکه مدتی طولانی در حالت ترس و وحشت سر بردند، پیامبر اکرم -صلى الله علیه وسلم- برای پایان یافتن این حالت شفاعت می کند سپس خداوند برای حساب و دستور می دهد، در آن وقت هر شخصی آنچه که در دنیا فرستاده است می بیند، تمام اعمال که انجام داده، خواه کوچک باشد و یا بزرگ همه در جلوش مجسم و آشکار می گردد، و هیچ چیزی از آن اعمال بر خداوند پوشیده نشده و نخواهد شد، و تمام اعمال شخص را بطور دقیق و کامل می داند، خداوند این حالت را چنین توصیف نموده است:

﴿وَیَقُولُونَ یَا وَیْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْکِتَابِ لا یُغَادِرُ صَغِیرَهً وَلا کَبِیرَهً إِلاَّ أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِراً وَلا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً﴾.(الکهف: ۴۹ )

می گویند ای وای بر ما چیست این نامه را؟ چه حال است این نامه! که کوچک و بزرگ را فرو نگذاشته (نمی گذارد) مگر همه آنها را بشمار آورده است، و هر چه کرده اند همه را در پیش خود خواهند دید و خداوند بر کسی ستم نمی کند.

در آن موقع (حساب) تمام اعمال خویش را خواهیم دید، و بر تمام آنها محاسبه خواهیم شد، کوتاهی و تقصیر خویش را در نماز، زکات، و روزه و …خواهیم دید، از مال محاسبه و پرسیده می شویم که از کجا بدست آورده ایم و در چه راهی صرف نموده ایم، و از عمر، که چگونه گذرانیده ایم، و از جوانی که چطور پشت سر گذاشته ایم و از علم و دانش و مدارک تحصیلی مان پرسیده می شویم، که آیا آنها را در راه خیر و صلاح بکار برده ایم یا اینکه خدای نخواسته دعوت کنندگان بطرف شر و بدی بوده ایم

پیامبر اکرم -صلى الله علیه وسلم- در حدیثی چنین می فرماید:

«مَا مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ وَسَیُکَلِّمُهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ لَیْسَ بَیْنَ اللَّهِ وَبَیْنَهُ تُرْجُمَانٌ…. ». بخاری و مسلم

در روز قیامت خداوند با هر کدام از شما، صحبت و گفتگو خواهد نمود در حالی که میان خداوند و او مترجمی ندارد، پس انسان به راست خود می نگرد نمی بیند مگر آن چیزی که فرستاده و به سمت چپ می نگرد نمی بیند مگر آن چیزی که فرستاده به جلو و روبروی خود نگاه می کند آتش جهنم را می بیند ای مردم از آتش بترسید اگر چه با نصف دانه خرمائی درراه خدا دادن باشد یا با کلمه طیبه لا إله إلا الله، و سخنان درست و نیک».

در آن روز چهره مؤمنان درخشنده و نورانی، همچون ماهتاب می باشد ولی چهره گناهکاران و کفار گرفته و عبوس است همچون پاره ای از شبک تیره و تاریک خداوند چنین می فرماید:

﴿وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَهٌ * ضَاحِکَهٌ مُسْتَبْشِرَهٌ * وَوُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْهَا غَبَرَهٌ * تَرْهَقُهَا قَتَرَهٌ* أُولَئِکَ هُمُ الْکَفَرَهُ الْفَجَرَهُ﴾. [عبس: ۳۸- ۴۲].

در آن روز چهره هائی باز و روشن و خندان است، و چهره هائی گردآلود و گرفته و تیره رنگ است، تاریکی و خاک و سیاهی بر آن نشیند، آنها گروه کافران و بدکاران هستند.

۵- بهشت

بعد از تمام شدن حساب، پلی بر روی جهنم نصب می گردد (که پل صراط نام دارد) سپس مردم از آن پل عبور می کنند. مؤمنان با سرعت و ایمنی و اطمینان کامل عبور کرده و نورایمانشان برای آنها روشنائی می دهد. ﴿نُورُهُمْ یَسْعَى بَیْنَ أَیْدِیهِمْ﴾ (التحریم: ۸). و رهسپار بهشت می شوند، در این هنگام است که فرشتگان درهای بهشت را باز کرده و به آنها خوش آمد می گویند، پس با تشریفات وارد بهشت می شوند.

﴿حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ﴾. (الزمر: ۷۳). « مؤمنان و متقیان هنگامی که بیایند برای داخل شدن به بهشت، دروازه باز کرده شده و فرشتگان و نگهبان بهشت به آن می گویند: سلام بر شما خوش آمدید و خوش باشید، پس بطور جاودانه و همیشگی در بهشت داخل شوید ».

هر چند که ما بخواهیم در این دنیای بی ارزش نعمتهای و خوشیهای بهشت را تصور کنیم، هیچ وقت نمی توانیم به حقیقت آن پی ببریم، بلکه بزرگتر از آن است که ما بتوانیم تصور کنیم، در این باره گفتار رسول الله – صلى الله علیه وسلم – کافی می باشد که فرمود: « فِیهَا مَا لاَ عَیْنٌ رَأَتْ وَلاَ أُذُنٌ سَمِعَتْ وَلاَ خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ » بخاری و مسلم. در بهشت نعمتهای است که نه چشمی آنرا مشاهده کرده، و نه گوشی درباره آن شنیده، و نه بر قلب بشری خطور کرده است.

انسان در دنیا از لذات و خوشیها بهره مند است ولی هنگامیکه مرگ را بیاد خویش می آورد، آن خوشیها به تلخی مبدل می گردد، لیکن در بهشت تلخی و ناراحتی وجود ندارد، چرا که آنکه منزل جاویدان و ابدی است و مرگ وجود ندارد در حدیث آمده است که: « مرگ را به صورت قوچی در روز قیامت آورده می شود سپس فرشتگان بهشتیان را صدا می زنند همه نگاه می کنند، به آنها گفته می شود این را می شناسید، همه می گویند: بله مرگ است، همچنین فرشتگان اهل دوزخ را صدا می زنند آنها نیز نگاه می کنند، بعد از آن مرگ را ذبح می کنند، سپس به بهشتیان گفته می شود: جاودانگی است و مرگی نیست، پس خیلی خوشحال می شوند، و به دوزخیان گفته می شود: جاودانگی است و مرگی نیست، پس غم و اندوه و ناراحتی آنها افزوده می گردد ».

و همچنین انسان در دنیا از راحتی و خوشی زیاد خسته و بیزار می شود، و دوست دارد که تغییر و تبدیل در آن نعمت ایجاد شود، ولی در بهشت خستگی وجود ندارد خداوند در توصیف اهل بهشت میفرماید:﴿خَالِدِینَ فِیهَا لا یَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلاً﴾ (الکهف: ۱۰۸).

(آنها جاویدان در بهشت هستند و دگرگونی نیابند)

خداوند تبارک و تعالی فرموده است:

﴿سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَجَنَّهٍ عَرْضُهَا کَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ﴾.(الحدید: ۲۱).

بشتابید و بر یکدیگر سبقت بگیرید بسوی آمرزش از پروردگارتان و بهشتی که وسعت و فراخی آن چون فراخی و وسعت آسمان و زمین است.

۶- جهنم

هنگامیکه که کفار و فجار از محاسبه و بازجوئی تمام گردیده و می خواهند مانند مؤمنین بر روی پل صراط (که از بالای جهنم می گذرد) عبور کنند، فرشتگان به آنان اجازه نمی دهند ونمی گذارند که عبور کنند، بلکه آنها را با قلاب و زنجیر می کشانند و به داخل جهنم می اندازند.

در حدیث صحیح روایت شده است که پیامبر صلى الله علیه وسلم فرموده اند: « جهنم آورده می شود، در حالی که دارای هفتاد هزار افسار می باشد، با هر افساری هفتاد هزار فرشته می باشد، که جهنم را می کشانند …».

به درستی که آن، منزلگاه پستی، رسوائی، و عذاب وشکست است، منزلی است که فریادها و آه وناله های از آن بلند می شود و در آن شک ها سرازیر می شود کسانی که در آن هستند در بدبختی و بیچارگی همیشگی بسر می برند، در آن انواع و اقسام عذابها و شکنجه ها می باشد، آتش سوزان… مارها … کژدمهای بزرگ و نوشیدن آبهای داغ، آن آبی که با نوشیدن آن تمامی روده ها تکه تکه می شود، و همچنین نوشیدن کثافتها و چرکها و خونها، وزقوم که اگر قطره ای از آن زقوم در دنیا چکیده شود زندگی اهل دنیا تلخ و ناگوار می سازد.

به خداوند بزرگ پناه می بریم از عذاب جهنم به خدا قسم که در آن انواع و اقسام عذاب و سختیهای گوناگون پراکنده است که هیچ وقت جسم کوچک و ضعیف انسان طاقت تحمل کمترین عذابش را ندارد همچنانکه در حدیث روایت شده، « کمترین عذاب جهنم برای شخص، آن است که تکه پاره از آتش (اخگر)در زیر قدمش گذارده می شودکه به وسیله آن مغزش بجوش می آید ».

پس همگی بکوشیم و تلاش نمائیم برای نجات یافتن از آن آتش سوزان و دردناک، نجات ممکن نیست مگر با توحید و کلمه لا اله الا الله محمد رسول الله، دوری جستن از شرک، و گناهان صغیره و کبیره، وانجام دادن عبادات و طاعات الهی .

پیامبر اسلام -صلى الله علیه وسلم- در حدیثی که امام بخاری و امام مسلم روایت کرده اند، می فرماید :

« اتَّقُوا النَّارَ وَلَوْ بِشِقِّ تَمْرَهٍ فَإِنْ لَمْ تَجِدْ فَبِکَلِمَهٍ طَیِّبَهٍ ». ‌از آتش دوزخ بترسید، گرچه با صدقه دادن نصف دانه خرما باشد، پس اگر کسی نیابد، با گفتار نیکو و کلمه طیبه از آتش بترسد.

[ 14 / 3 / 1394برچسب:,

] [ 11:59 ] [ محسن حسنزاده ]

[ ]

شنیدن صدای اذان در ماه توسط نیل آرمسترانگ

 

نیل الدن آرمسترانگ (به انگلیسی: Neil Alden Armstrong) فضانورد آمریکایی متولد ۵ اوت ۱۹۳۰، نخستین انسانی است که طی ماموریت آپولو ۱۱ در ۲۰ ژوئیه ۱۹۶۹ (۲۹ تیر ۱۳۴۸) بر کره ماه گام نهاد.
نخستین پرواز فضایی آرمسترانگ با جمینای ۸ در سال ۱۹۶۶ بود که وی به عنوان فرمانده عملیات انجام وظیفه می‌کرد.


دکتر نیل آرمسترانگ اولین انسانی که روی ماه قدم گذاشت با اون جمله مشهور"این قدمی کوچک برای بک انسان اما گامی بلند برای بشریت است. وی در 82 سالگی در گذشت.نیل آرمسترانک و باز آلدرین تنها انسان هایی هستند که فرصت کردند سه ساعت روی ماه گام بردارند.

 

 

متن زیر مصاحبه اوريانا فالاچى خبرنگار معروف ايتاليايى با آرمسترانگ است.

خبرنگار: جناب نیل آرمسترانگ! چطور شد که تو مسلمان شدی؟

آرمسترانگ: داستان اسلام آوردن من مفصل است.

خبرنگار: ممکنه از شما خواهش کنم که این جریان را بیان نمائید؟

آرمسترانگ: بله! من پس از برگشتن از ماه به کشورهای اسلامی سفر کردم، روزی که در قاهره بودم و از کنار مسجدی رد شدم که صدائی توجه من را جلب کرد، پرسیدم این چه صدائی است؟ گفتند اذان مسلمانان، من به شدت تحت تأثیر این صدا قرار گرفتم. می‌دانید؛ عین این صدا را در کره‌ی ماه شنیده بودم. اینجا بود که به حقیقت اسلام پی بردم.

خبرنگار: شما چگونه اون صدا را شنیدی؟ مگر لباس مخصوص بر تن شما نیست؟ چطوری شما صدای بیرون را شنیدی؟

نیل آرمسترانگ: در ماه راه می‌رفتم دیدم لباس مخصوص فضانوردان مانع از قدم زدن درست و راحت من است، بنابراین، تصمیم گرفتم که همانجا از تنم بیرون بیاورم و با زیرپوش و زیرشلواری در ماه قدم بزنم، که با در آوردن لباس‌ها و کلاه مخصوص، صدای دلنشینی را شنیدم.

خبرنگار:آیا آن صدای، دلنشین مانند همان صدایی بود که در کره ماه شنیديد؟در این هنگام اشک در چشمان نیل آرمسترانگ حلقه زد و قادر به ادامه‌ی این مصاحبه نشد!

 


همه شما نیل آرمسترانگ را می شناسین و میدونین اولین آدمیه که قدم بروی کره ماه گذاشت.

بعد از چند سال جو افتاد که نیل آرمسترانگ دیوانه شده و اضافه کردند که چون جاذبه ماه از زمین کمتر بوده این بیچاره قاط زده!

در سال 1984 میلادی یک روزنامه از الجزایر مطلبی را پخش کرد که سازمان سیا در مورد این موضوع نتونست سکوت کنه و مجبور به جواب دادن شد. تیتر این خبر و متن آن این بود :

اگرچه شغلش را از دست داد اما خدایش را پیدا کرد

 

روزنامه «استار» چاپ مالزى اخیرا این موضوع را نیز 2 باره اعلام كرد . «استار» گزارش كرد كه تغییر مذهب او پس از آنكه فهمید صداى عجیبى كه به هنگام قدم نهادن بر ماه شنیده صداى «اذان‏» بوده است كه مسلمانان در وقت دعوت به نماز ادا مى‏كنند .

وقتى براى اولین بار او صدا را شنید فكر كرد كه گوشهایش چیز دیگرى شنیده و از این تجربه‏اى كه برایش پیش آمده بود، فوق‏ العاده متعجب شد . به هنگام بازگشت از سفر فضایى و سفر به كشورهاى مختلف جهان، یكى از جاهایى كه مورد بازدید آرمسترانگ قرار گرفت، پایتخت مصر، شهر قاهره بود كه مجددا آرمسترانگ همان صدا را با همان كیفیت كه در ماه شنیده بود شنید و وقتى كه از یكى از مصریانى كه او را همراهى مى‏كرد درباره صداى مورد نظر پرسید به او گفته شد كه این صداى اذان است كه مسلمانان به هنگام دعوت به نماز مى‏گویند . او كاملا مبهوت شده بود چون این دقیقا همان صدایى بود كه عینا در ماه شنیده است .

پس از این اتفاق بود كه آرمسترانگ تصمیم گرفت درباره مذهب چیزهایى یاد بگیرد (تحقیق كند) و سرانجام اسلام را پذیرفت . بنابر گزارش استار در نتیجه این اقدام (پذیرفتن اسلام) آرمسترانگ شغلش را از دست داد و بنابر گفته او «خداوند» را یافته بود و بنابراین از دست دادن شغل نمى‏توانست مهم باشد .

طبق گفته این روزنامه :

 قرار نبود که سفینه فضایی آرمسترانگ روی کره ماه فرود بیاد اما بدلیل پاره ای اشکال، فرود آن بر روی ماه اجباری شد. با فرود سفینه مأموریت به آرمسترانگ داده شد تا از سفینه خارج شده و به بررسی مشکل بپردازد. آرمسترانگ که سرشار از غرور از این قدمگذاری شده بود ناگهان به زمین این پیام را مخابره میکند:

آیا مرا به بازی گرفته اید و برای من صدای خواندن مردی را مخابره میکنید که با لحن و صوت عجیبی میخواند؟

برای مدتی از او اصرار و از زمینیان انکار که ما پیامی به این شکل که تو میگویی مخابره نکرده ایم.

آرمسترانگ به زمین بازگشته و به افتخار این تولد که برای علم بوقوع پیوسته بود بصورت میهمان به کشورهای مختلف از سوی آمریکا مسافرت میکند. و چند سالی به این منوال میگذرد تا اینکه نوبت سفر به مصر میشود.

در زمان ظهر آرمسترانگ در خیابانهای شهر قاهره در گردش بود که به ناگاه در جای خود میخکوب میشود. بله صدایی را که در روی کره ماه شنیده بود اینجا نیز بوضوح شنیده میشد با این تفاوت که اینبار همه آن صدا را می شنیدند و یکی از همراهان او گفت این صدای اذان است که مخصوص نماز برای ظهر مسلمانان است...

 

 

بررسی ماجرا :

با جستجو در اینترنت یکی از سایت ها مدعی شده که با نوشتن نامه به آرمسترانگ ماجرا رو جویا شده و در جواب آرمسترانگ شنیدن صدای اذان را تکذیب کرده ...

http://www.sunniforum.com/forum/showthread.php?37976-Neil-Armstrong-didn-t-hear-the-Adhan-on-the-moon!

فایلهای صوتی هم که ناسا از ماموریت آپولو 11 در وب سایتش قرار داده ، به هیچ گونه صدای غیرعادی اشاره نکرده وحتی متن مکالمات فضانوردان آپولو11 هم بصورت نوشتاری قرار داده :

http://www.hq.nasa.gov/alsj/a11/a11.step.html

و بعضی سایت ها هم نوشتند که آرمسترانگ مسلمان نشده بود !

http://www.thearabdigest.com/2012/08/neil-armstrong-never-converted-to-islam.html

http://wikiislam.net/wiki/Neil_Armstrong_%28Conversion_to_Islam%29

در مورد این که آیا آرمسترانگ واقعا صدای اذان شنیده یا صدایی مشابه آن ، اختلاف نظر زیاده....

چون ماه جو نداره پس امکان شنیدن هیچ صدایی وجود نداره، ولی آرمسترانگ مدعی شده با عدم وجود جو ، موقع پیاده روی در ماه صدای کلماتی با زبان ناشناخته رو شنیده که بعدا پس از بازگشت به زمین متوجه شده که صدای اذان بوده...

ولی چرا باید آرمسترانگ این ماجرا را تعریف و بعد از مدتی تکذیب یا سکوت کند! یا آیا واقعا آرمسترانگ چنین مصاحبه ای با خبرنگار ایتالیایی داشته ؟

تنها منبعی که به موضوع شنیدن صدای اذان و مسلمان شدن آرمسترانگ پرداخته ظاهر 2 روزنامه الجزایری و مالزی به نام "استار" می باشد.

در وب سایت شخصی اوريانا فالاچى خبرنگار معروف ايتاليايى، همچین مصاحبه ای (مصاحبه اول پست) با آرمسترانگ وجود ندارد!

 

 

 

http://www.oriana-fallaci.com/armstrong/intervista.html

مصاحبه ای که در وب سایت این خبرنگار هست به این شرح است :

«پیرسوم‏» سى و چهار سال داشت و به نظر مى‏رسید برادر كوچك «جان گلن‏»  است . همانطور مثل او موطلایى، كمكى و راحت . حتى مثل جان گلن، در اوهایو به دنیا آمده بود . فقط سیاستمدارى و زنده ‏دلى گلن را نداشت و شانه‏ هایش به طور عجیبى خم شده بود . لبخندى بیحال و صدایى خشك داشت . اسمش «نیل آرمسترانگ‏» بود و او را از گروه دوم انتخاب كرده بودند .

نكته جالب توجه در او این بود كه از یك محیط نظامى نمى‏آمد . غیر نظامى بود . تنها فضانورد غیرنظامى كه توانستم با او مصاحبه كنم . نشستم، نشست . سرفه كردم، سرفه كرد . سیگار بهش تعارف كردم، سیگارى بهم تعارف كرد . سیگارش را آتش زدم، سیگارم را آتش زد . موزیك متن:

- «آقاى آرمسترانگ، چقدر برایم جالب است . شما نظامى نیستید!» 

- من در ناسا، مهندس الكترونیك و خلبان جت‏ بودم . چندان با نظامى بودن تفاوتى ندارد . منظورم این است كه زندگى انضباطى نظامى را چشیده ‏ام و براى رفتن به پروازهاى فضایى، انضباط اولین شرط است . علاوه بر این، نظامی ها را بخاطر اینكه بر ما برترى داشته باشند، انتخاب نمى‏كنند . دلیل انتخاب آنها این است كه آنها همگى دسته ‏بندى شده و قبلا انتخاب شده ‏اند . در نتیجه، براى انتخاب كردن از میان آنها، كار خیلى آسانتر است و بعد هم، اعتماد به نظامى بودن، به من هم اعتماد كردند، من سالهاست كه در ناسا هستم .

- پس فضانورد شدن باید فوق‏ العاده باعث‏ خوشحالى شما شده باشد . 

- گمان نمى‏كنم . اجازه بدهید كمى فكر كنم .

- تا بحال فكرش را نكرده بودید؟! 

- براى من، بسادگى فقط یك تغییر محل ادارى بوده است . قبلا دفترى داشتم . حالا هم در اینجا دفترى دارم . بله، به نظرم از این كار راضى هستم . درجه گرفتن همیشه باعث‏ خوشنودى است ولى از لحاظ ادارى، فرقى نمى‏كند، من آدم جاه‏ طلبى نیستم، فقط مایلم كه این برنامه با موفقیت انجام گیرد . آدم شاعرمنشى نیستم .

- در نتیجه اهل ماجراجویى نیستید . 

- به هیچ وجه . من از خطر بیزارم . مخصوصا اگر یك خطر بیهوده باشد . خطر بدترین قسمت‏ شغل ماست . احمقانه‏ ترین جنبه آن است . چطور ممكن است‏یك حقیقت عادى تكنولوژى را ماجراجویى نامید؟ به نظر من راندن یك سفینه نباید خطرناك باشد . درست همانطور كه یك آبمیوه ‏گیرى برقى نباید خطرناك باشد هدایت‏ سفینه نیز نباید خطرى داشته باشد . با در نظر گرفتن این نظریه بحث درباره ماجراجویى و رفتن به فضا فقط به خاطر رفتن به فضا پیش مى‏آید .

- تصور مى‏كنم اگر به آسمان نروید متاسف خواهید شد .

- البته، ولى خودم را هلاك نمى‏كنم . دق نمى‏كنم ... و اصلا حاضر نیستم بروم آن بالا و دیگر به زمین برنگردم . مگر اینكه از لحاظ فنى لازم باشد، به عبارت دیگر خلبانى جت‏ خطرناك ولى از لحاظ فنى لازم است . مردن در فضا یا در روى ماه از لحاظ فنى لازم نیست ...

- آقاى آرمسترانگ، شما سالهاى جوانى خود را تماما در ناسا گذرانده‏ اید؟

- در سفر گذرانده‏ ام; اروپا، آسیا، آمریكاى جنوبى، در نتیجه آنچه دیدنى بوده دیده‏ ام . هر چه فهمیدنى بوده فهمیده ‏ام و حالا هم در اینجا هستم . ساكت و آرام، سر میزى نشسته‏ ام تا یك كار جدى انجام دهم .

- بهتر است از شما خداحافظى كنم . باید بروم در چرخ گریز از مركز . 

- آقاى آرمسترانگ اصلا به حال شما غبطه نمى‏خورم!

- بله خیلى بدچیزى است . از تمام این فضا یا از این آزمایش بیشتر از همه نفرت دارم . ولى از لحاظ فنى لازم است .

 

خارج از این بحث ها ، بعضی دانشمندان،منجمان و نویسندگان حتی سفر به ماه توسط آپولو 11 و قدم نهادن آرمسترانگ بر روی کره ماه را دروغ بزرگ ایالات متحده می دانند، و معتقدا با امکانات آن زمان امکان سفر و فرود در ماه نبوده ....

البته خود آرمسترانگ اشاره کرده که خیلی ها می خواهند به هر نحو ممکن ماموریت آپولو  11 را زیر سوال ببرند...

به نظر من اگر آمریکاییها به ماه سفر نکرده بودند مطمئنا روسها متوجه این قضیه شده و لو می دادند، مگر این که پشت پرده در مورد این موضوع توافق کرده باشند! که امکانش ضعیفه!

ضمنا بر روی کره ماه دستگاههای لرزه نگاری نصب شده که بدون فرود انسان امکان نصب و تنظیم آنها با کاوشگرها سخته ...

ولی از طرف دیگر ، دوربین های فضایی ناسا که قادرند از کهکشانهایی با فاصله چند میلیارد سال نوری تصویر و فیلم بگیرند چرا تا به حال نتوانستند از پرچم و سایر تجهیزات نصب شده در ماه تصویر و فیلم بگیرند....

 

 

نظر شما در این مورد چیست ؟

[ 14 / 3 / 1394برچسب:,

] [ 11:59 ] [ محسن حسنزاده ]

[ ]

 


 مهدی رستم نژاد قرآن پژوه و عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی العالمیه در رابطه با تعریف قرآن از جن گفت: در قرآن از ماهیت جن سخنی به میان نیامده کما اینکه درباره ماهیت انسان نیز سخنی مطرح نشده است. در قرآن از نظر ماهیتی این مسئله مطرح شده که جن از آتش، انسان از خاک، ابلیس از آتش و فرشتگان از نور هستند.

ویژگیهای جن در قرآن

وی افزود: در قرآن از ویژگیهای انسان و جن سخن گفته شده است، به طور مثال اینکه انسان دارای چه خلقیات و روحیاتی است. در قرآن جن بعنوان یک موجود مستور تعریف شده است. واژه "جن" به معنای مخفی و مستور است، از این رو جنین هم به علت مستور بودن در رحم مادر جنین گفته می شود. به مجنون نیز برای اینکه عقلش مستور شده چنین نامی اطلاق می شود، نه به معنایی که برخی از واژه مجنون بعنوان جن زده تلقی می کنند.

حجت الاسلام رستم نژاد درباره تعریف جن در قرآن گفت: درباره جن آنچه در قرآن آمده این است که جن یک موجود مستور است. اینکه جن به آن اطلاق می شود و واژه جنّ به معنای مستور شدن و مخفی است. «فلما جنّ علیه اللیل» یعنی هنگامی که پرده‌ سیاه شب او را پوشاند. جن نام سوره ای در قرآن است که بیشترین مشخصات جن در این سوره ارائه شده است. موجود مستور و مرموزی است که ما توانایی دیدن آن را نداریم اما جن ما را می بیند.

وی اظهار داشت: گفته می شود که ابلیس از طایفه جن است . خداوند در آیه 50 سوره کهف می فرماید : وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ کَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ (و [یاد کن] هنگامى را که به فرشتگان گفتیم آدم را سجده کنید پس [همه] جز ابلیس سجده کردند که از [گروه] جن بود و از فرمان پروردگارش سرپیچید ) اما برخی مفسران همین معنا را گرفته و برخی دیگر این واژه جن را به واژه " ستر" (نهان) تعبیر کرده اند.

 


رستم نژاد با اشاره به اینکه تعریفی که قرآن از جن ارائه داده نه مثبت است و نه منفی یادآور شد: تعاریف قرآن به ویژگیهای هویتی جن بر می گردد. درباره ویژگیهای شخصیتی جن گفته شده است یک دسته آنها مؤمن و یک دسته آنها کافر هستند. سوره جن همین مسئله را بیان کرده است. یک عده جن، صدای پیامبر را در شبی که قرائت قرآن می کرد شنیدند. درحال حاضر مسجدی در مکه وجود دارد به نام مسجدالجن که سوره جن در آنجا بر پیامبر نازه شده است.

اطلاع جن از اسرار ...

وی افزود: شبی که پیامبر(ص) مشغول عبادت و خواندن قرآن بود، عده ای جن از آن محل درحال عبور بودند که صدای پیامبر را شنیدند و به حضور پیامبر آمدند و خود را بر پیامبر عرضه کردند و پرسیدند که آیا شبهای دیگر هم این آیات را بر ما می خوانی؟. براساس آنچه در سوره جن آمده آنها اظهار داشتند که این آیات برای آنها عجیب بوده است. چرا که آنها از ظرفیت بشر مطلع بوده و بلافاصله متوجه شدند که این کلمات در توان گفته های بشر نیست. آنها پس از مدتی به دست پیامبر مسلمان شدند. آنها اساسا در میان خود پیامبری ندارند.

این محقق و قرآن پژوه درباره اطلاع جن از اسرار غیب اظهار داشت: جن مستقیم از اسرار خبر ندارد، جن از قدرتی برخوردار است که بشر عادی آن را ندارد. جن قدرت عروج و بالارفتن از آسمان را دارد. جن از حیث قدرت جسمی قوی تر از انسان و در حیث عقلی کمتر از انسان است. یکی از قدرتهایی که خدا به آنها داده این است که می توانند به آسمانها بروند. در همان شب به پیامبر گفتند که ما قبلا به آسمانها می رفتیم و در آنجا به استراق سمع می پرداختیم. می توان گفت که این قدرت موجب نمی شود که آنها بتوانند به تمام اسرار غیب دسترسی داشته باشند، این قدرت به صورت استراق سمع و دزدکی در اختیار آنها است.

وی در پاسخ به اینکه آیا پس از بعثت پیامبر درهای آسمان به روی اجنه بسته شده گفت: این مسئله مختص زمان وحی و زمان بعثت پیامبر بود که 23 سال بوده، ممکن است این زمان،اندکی پس از این دوره و اندکی پس از آن بوده باشد. آنچه از قرآن استنباط می شود همین مقدار است. درباره اینکه آیا پس از بعثت نیز آنها نتوانستند وارد آسمانها شوند در قرآن مورد اشاره قرار نگرفته است.

 



ارتباط با جن و پیشگویی

عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی تصریح کرد: ارتباط با اجنه برای پیشگویی ممکن است وجود داشته باشد اما مسلم نیست، چرا که حالت استراق سمعی دارد آمیخته با خطا دارد. در همین سوره جن نیز آمده است که وأنه کان رجال من الإنس یعوذون برجال من الجن ( یک عده از انسانها با اجنه ارتباط داشته اند) یعنی قرآن این ارتباط را تأیید می کند که جن می تواند با فرشته مرتبط شود و انس هم می تواند جنی را در اختیار بگیرد و با آن مرتبط شود و از آن کار بکشد. در قرآن آمده است که حضرت سلیمان از جن کار می کشید.

وی با تأکید بر اینکه هر انسانی چنین توانایی مطلقی را ندارد گفت: انسان تا حدی می تواند وارد این امور شود. مسائلی که مربوط به کار پیغمبری مثل حضرت سلیمان است خداوند این قدرت را در اختیار وی قرار داد. اما کسانی که عمل حرامی انجام می دهند تسخیر دوطرفه است. در مورد حضرت سلیمان، وی حاکم بود و از اجنه کار می کشید. اما در مورد افرادی که ادعای ارتباط با اجنه دارند این تسخیرشدگی دوطرفه است. این افراد در معرض گرفتار شدن انواع و اقسام آلودگی ها قرار می گیرند، دچار فشارهای روانی شده، دچار جنون می شوند، چرا که جن یکطرفه به اینها بهره نمی دهد بلکه بهره کشی هم می کند و شاید جن بیشتر بهره کشی کند.

حجت الاسلام مهدی رستم نژاد تأکید کرد: تسخیر مطلق ویژه پیغمبران و انسانهای برگزیده است. برخی انسانها از طریق عبادت به جن مسلط می شوند و بدنبال تسلط هم نیستند و خداوند تفضلا این قدرت را در اختیار آنها قرار می دهد. یک عده از انسانهای خاص و بسیار برجسته می توانند به این مرحله برسند اما این افراد کسانی نیستند که ادعا کنند باتسخیر جن می توانند دست به پیشگویی بزنند.....

 

 


به گزارش خبرگزاری رسا، آیت الله مکارم شیرازی از مراجع تقلید، در سخنانی نسبت به رواج مباحث مربوط به جن گیری و رمالی در سطح جامعه واکنش نشان داد.

وی تصریح کرد: وجود جن و ملائکه و انسان که سه گروه دارای عقل و شعور از نظر قرآن هستند امری مسلم است، جن وجود خارجی دارد و این موجودات عاقل هستند، هم کافر دارند و هم مومن و این مساله از نظر قرآن کریم امری مسلم است و جای انکار در آن نیست. اما این نکته که اجنه دخالتی در زندگی خصوصی و شخصی ما داشته باشند این مساله اشتباه و دروغ است.

این مرجع تقلید اشاره کرد: دو گروه هستند که گرفتار اینگونه مسائل اند گروه نخست گروهی هستند که گرفتار اوهام و خیالات هستند و مشکلات زندگی خود را به گردن جن و بخت و طالع سیاه می اندازند و ما ندیده ایم کسی ادعایی بکند و سندی بر حرف خود داشته باشد.

وی ادامه داد: گروه دیگر هم افراد شیاد و کلاه بردار هستند که برای این که درآمدی را کسب کنند به اینگونه امور متوسل می شوند و یا اینکه اغراض سیاسی که اخیرا پیدا شده را دنبال کردند. این گروه هیچ چیز ندارند منتهی مهارت هایی در کلاه برداری و شیادی دارند و به افراد می گویند ما جن را گرفتیم و در شیشه کردیم و تا چند روز دیگر فلان و فلان می شود؛ اینها همه اش دروغ، شیادی و کلاه برداری است، عوام نباید گرفتار اینگونه مسائل شوند تا چه رسد به خواص و ما در طول عمرمان دیده ایم که اینگونه مسائل جز دروغ و شیادی نبوده است.

وی اظهار داشت: موجودی به نام جن وجود دارد اما نه در زندگی ما دخالت می کنند و نه ما در زندگی آنها دخالت می کنیم منتهی همین افکار عوامانه گاهی به بالاتر هم کشیده می شود و ممکن است در افرادی نفوذ کنند....

 

[ 14 / 3 / 1394برچسب:,

] [ 11:59 ] [ محسن حسنزاده ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه