یافارس الحجازادرکنی عشقست ابوالفضل

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ یافارس الحجازادرکنی عشقست ابوالفضل خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

 از فاطمه(سلام الله عليها) از بانوي آسماني زمين چه مي توان گفت!!!
 ميوه دل پيامبر مهرباني ها
(صلي الله عليه و آله)
مادري كه امامت از وجودش سرشته شد...
دختري كه مادر پدر بود!

از فاطمه
(سلام الله عليها)!
بانوي آب!
آبي كه حيات است و زندگي
آب كه مهريه اوست ...

_ و روزي آن را از فرزندش دريغ كردند گمراهان _

از فاطمه(سلام الله عليها)!
همسري شايسته علي
(عليه السلام)!
آه علي
(عليه السلام) كه آيينه صفات خدايي!
فاطمه
(سلام الله عليها) همسر و همسنگ و همسان توست...
همو كه آرامش امام زمانش بود...
همو كه جانش را براي امام زمانش هديه نمود...


از فاطمه
(سلام الله عليها)!
او كه شفاعت مي كند در پيش خدايش همه شيعيان را...
خدايي كه به فاطمه
(سلام الله عليها) به وسيله پيك وحيش سلام رسانيد!
خدايي كه به فاطمه
(سلام الله عليها) فرمود: هر چه اراده كني به تو مي دهم!
و فاطمه خدا را از خدا خواست...

از فاطمه
(سلام الله عليها)!
الگوي ائمه(عليهم السلام)
از نحن حجت الله علي خلقه و فاطمه حجه علينا

از فاطمه
(سلام الله عليها)!
شب قدري كه درك نكردم...
از فمن عرف فاطمه حق معرفتها فقد عرف ليله القدر

از فاطمه(سلام الله عليها)!
از بهانه خلقت زمين و آسمان!

از ...

از بي لياقتيم چه بگويم بانو!
از دلي كه تنگ است ......

از ذهني كه انديشه اش با شما مطهر مي شود
از قلمي كه به اميد رضايت شما مي لغزد و ...
از نگاهي كه به نگاه پرمهرتان دوخته شده....

 

[ 24 / 2 / 1391برچسب:,

] [ 20:32 ] [ محسن حسنزاده ]

[ ]

فاطمه (علیها السلام) در سال پنجم پس از بعثت و در روز 20 جمادی الثانی در مکه به دنیا آمد. چون به دنیا پانهاد، به قدرت الهی لب به سخن گشود و گفت: "شهادت می‌دهم که جز خدا، الهی نیست و پدرم رسول خدا و آقای پیامبران است و شوهرم سرور اوصیاء و فرزندانم (دو فرزندم) سرور نوادگان می‌باشند." اکثر مفسران شیعی و عده‌ای از مفسران بزرگ اهل تسنن نظیر فخر رازی، آیه آغازین سوره کوثر را به فاطمه (علیها السلام) تطبیق نموده‌اند و او را خیر کثیر و باعث بقا و گسترش نسل و ذریه پیامبر اکرم ذکر نموده‌اند. شایان ذکر است که آیه انتهایی این سوره نیز قرینه خوبی براین مدعاست که در آن خداوند به پیامبر خطاب می‌کند و می‌فرماید همانا دشمن تو ابتر و بدون نسل است.

[ 24 / 2 / 1391برچسب:,

] [ 19:53 ] [ محسن حسنزاده ]

[ ]

شیوه‎ های ارتباط با امام زمان(عج) باید به این نکته توجّه داشت که شناخت و ایمان نسبت به امام زمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف - و استواری در آن، بر هر چیز دیگر، مقدم است چرا که در عصر امامان پیشین، کسانی بودند که در کنار ائمه عصمت و طهارت زندگی می‌کردند ولی چون نسبت به آن برگزیدگان ‌الهی، معرفت و ایمان نداشته‌اند، بهره‌ای از آنها نبرده و چه بسا با آنها هم مخالفت کرده‌اند. حال ما چه کنیم که بتوانیم امام زمان خویش را بشناسیم و انس و ارتباط حقیقی با آن حضرت برقرار نماییم؟ در اینجا به برخی از مهم‌ترین راه‌های آن اشاره می‌نماییم: 1. تقوا 2. عشق و محبت به آن سرور. تقوا به معنای ترس از پروردگار و نگهداری نفس می‌باشد یعنی اطاعت کامل از خداوند و فرمانبرداری از دستورات او که خلاصه‌اش انجام واجبات و ترک محرمات می‌شود، البتّه تقوا مراتبی دارد و اگر این نردبان را آدمی تا آخرین پله‌اش طی کند به سعادت بزرگی دست خواهد یافت که در نهایت به جایی می‌رسد که خداوند متعال می‌فرماید: ای بنده من اطاعتم کن تو را مثل خودم قرار می‌دهم. من زنده هستم و نمی‌میرم، تو را هم زنده قرار می‌دهم و نمی‌میری و من بی‌نیاز هستم و محتاج نمی‌شوم، تو را هم بی‌نیاز قرار می‌دهم که محتاج نمی‌شوی. من هر چه را اراده کنم تحقق پیدا می‌کند، تو را هم به صورتی قرار می‌دهم که هر چه را بخواهی تحقق پیدا می‌کند.[1] برای رسیدن به این مرحله، علاوه بر انجام واجبات و ترک محرمات تا حد امکان باید مستحبات را هم انجام دهد و از شبهات و مکروهات هم دوری کند. تقوا سبب نورانیت و قرب به حضرت ‌ولی‌عصر - عجل الله تعالی فرجه الشریف - و اتصال روحی با آن حضرت می‌شود. در توقیع شریف امام زمان-عجل الله تعالی فرجه الشریف- به شیخ مفید،‌‌امام می‌فرماید: «... پس هر فردی از شما عمل کند به آن چیزی که به وسیله آن به محبت ما نزدیک می‌شود و دوری کند از آن چیزهایی که به وسیله آن به اکراه و خشم ما نزدیک می‌شود. پس به درستی که امر ظهور ما یک دفعه و ناگهانی است، در وقتی که توبه برای فرد، نفعی ندارد و نجات نمی‌دهد او را از عقاب ما، پشیمانی بر رفتارهای ناپسند. خداوند شما را با الهامات غیبی خود ارشاد و توفیقات خویش را در سایه رحمتش نصیب شما فرماید». خداوند متعال می‌فرماید: ای بنده من اطاعتم کن تو را مثل خودم قرار می‌دهم. من زنده هستم و نمی‌میرم، تو را هم زنده قرار می‌دهم و نمی‌میری و من بی‌نیاز هستم و محتاج نمی‌شوم، تو را هم بی‌نیاز قرار می‌دهم که محتاج نمی‌شوی. من هر چه را اراده کنم تحقق پیدا می‌کند، تو را هم به صورتی قرار می‌دهم که هر چه را بخواهی تحقق پیدا می‌کند پس آنچنان که از کلمات گهربار آن وجود مقدس دانسته می‌شود، تنها چیزی که نمی‌گذارد به آن حضرت نزدیک شویم ، اعمال سوء و گناهان ماست که آن مولا را ناراحت می‌سازد در حقیقت علّت اصلی این حجاب بین ما و آن حضرت در خود ماست. معصیت خدا سبب می‌شود که دل و قلب انسان از محبت خاندان وحی خالی گردد و بُعد روحی و جسمی از آقا امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف - پیش آید و اعمال شایسته ما، این اتصال روحی با امام را از بین برده و سبب دور شدن ما از آن وجود مقدس می‌گردد. در تشرف علی بن ابراهیم بن مهزیار، امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- همین نکته را باز تذکر نموده‌اند که پسر مهزیار نقل می‌کند که پس از توسلات عدیده‌ای در یک سفر در جستجوی آن وجود مقدس به مکه مشرف می‌شود، شبی در مسجدالحرام مقابل درب کعبه شخص وارسته‌ای را می‌بیند که پس از سلام و معرفی خود، به این‌که از سوی حضرت مأمور بردن پسر مهزیار به جهت پابوسی حضرت بقیه الله -عجل الله تعالی فرجه الشریف- است، از پسر مهزیار می‌پرسد: چه چیزی را طلب می‌کنی ای ابالحسن؟ گفتم: امامی که محجوب و مخفی از عالم است. گفت: او از شما پوشیده و مخفی نیست و لکن اعمال بد شما او را از شما پوشانده و مخفی ساخته است. وقتی آن شخص پس از مقدماتی، عتی بن مهزیار را خدمت حضرت صاحب الامر -عجل الله تعالی فرجه الشریف- می‌برد حضرت در قسمتی از سخنانشان خطابه به او می‌فرماید: ای ابوالحسن شب و روز توقع و انتظار آمدن تو را داشتم، چه چیز آمدنت را نزد ما تأخیر انداخت؟ پسر مهزیار در جواب می‌گوید: ای آقای من تا الان کسی را نیافته بودم که مرا راهنمایی کند. حضرت فرمودند: کسی را نیافتی که راهنمائیت کند؟! آنگاه با انگشتان مبارکشان بر روی زمین فشار دادند و سپس فرمودند: و لکن شما اموالتان را زیاد نمودید، ضعفاء مؤمنین را دچار حیرت ساختید و بین خود قطع رحم نمودید پس الان برای شما چه عذری مانده است؟[2] پس مهم‌ترین عامل،که موجب ایجاد انس با مولایمان امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- و از بین رفتن موانع بهره‌مندی از فیض حضور آن حضرت می‌گرددتقوا،پرهیزکاری و ترک محرمات و انجام واجبات الهی است. امر دوّم برای نزدیک شدن به محضر مبارک امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- عشق به آن حضرت و ایجاد محبت در خود نسبت به آن مقام مقدس می‌باشد. در حدیث گرانبهایی که در مورد رابطه قلبی بین امام معصوم و شیعه، مضامین زیبایی در آن نقل گردیده است، راوی سؤال می‌کند: «آیا شما برای من دعا می‌نمایید؟ امام رضا -علیه السلام- می‌فرماید: آیا تو غیر از این را گمان می‌کنی؟ راوی جواب می‌گوید: خیر و سپس حضرت می‌فرماید: اگر خواستی که دریابی که مقام محبت من با تو و اهتمام داشتن من در امر تو چقدر است، پس به قلب خود نظر کن و ببین که در قلبت و در کارهایت چقدر به من محبت داری و به فکر من هستی؟»[3] این یک قاعده کلی است که هر قدر شما به شخصی نزدیک باشید و او را دوست داشته باشید او هم شما را به همان مقدار دوست خواهد داشت لذا امام در حدیث می‌فرمایند که به خود نظر کن و آنگاه درجه محبت خویش را نسبت به ما بسنج. پس بدان به همان مقداری که تو به یاد ما هستی ما هم به یاد تو هستیم. گاهی می‌شود محّب و عاشق، از یک دوستی عادی گام فراتر می‌گذارد به گونه‌ای که محبوب و معشوق را بیش از خود دوست دارد و او را با همه دنیا عوض نمی‌کند و حاضر است جان را فدایش کند و اوامرش را بی چون و چرا، اجرا کند در این صورت مقام محبت و مودت به آخرین درجه خود می‌رسد که شاید قابل وصف نباشد، وقتی چنین حالت و رابطه‌ای بین عاشق و معشوق پدید آمد، هیچ چیز نمی‌تواند مانع اتصال گردد و هیچ سدی نمی‌تواند در برابر عاشق بایستد. از آن طرف هم وقتی محبوب این حالت محب را مشاهده می‌کند در لطف و مهرورزیدن نسبت به محب کوتاهی نمی‌کند او را در سرای خویش میهمان می‌نماید و پذیرایی و میهمان‌نوازی از او را به حد اعلی می‌رساند از او می‌خواهد که در کنارش برای همیشه بماند تا این حالت محبت و دوستی از بین نرود. اگر این حالت علاقه با نهایت درجه‌اش در قلب و روح انسان پدید آمد که امام و آقا و مولای خود را بیش از خویش بخواهد و حاضر باشد که جان در راه او دهد و موانع دنیایی نتواند در مقابلش بایستد، البتّه از طرف آن حضرت عنایاتی که نمی‌توان مثل و مانند آن عنایات و محبت‌ها را در دنیا یافت، به او خواهد شد. اگر دل از علائق کنده باشی به منزل بار خود افکنده باشی ارتباط وانس با حضرت ولی عصرامام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- اعم از ملاقات می‌باشد و می‌تواند جلوه‌های دیگری از جمله خواب، ارتباط قلبی و... داشته باشد البتّه وسائل و راه‌های دیگری هم وجود دارد که می‌تواند موجب قرب و نزدیک شدن به آن حضرت گردد که به مهم‌ترین آنها اشاره می‌گردد: 1. معرفت و شناخت در حد امکان، از آن چهارده نور تابناک خصوصاً حضرت بقیه الله -عجل الله تعالی فرجه الشریف- . 2. به یاد آن حضرت بودن در همه اوقات. 3. انتشار دادن نام و یاد آن حضرت در بین مردم. 4. عظیم شمردن نام آن وجود مقدس. 5. گریه و ناله در دوری از آن امام و حزن و اندوه در غربت او. 6. دعا برای تعجیل فرج در هر صبح و شام در اوقات اذان که در توقیع شریف فرمودند: و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم «برای تعجیل ظهور زیاد دعا نمایید که همانا آن(دعا کردن) موجب گشایش در امور و رهایی شما است.»[4] 7. هدیه نمودن ثواب عبادات به آن حضرت . 8. قرائت قرآن و عمل به آن و هدیه ختم قرآن به آن وجود مقدس و مبارک.9. توجه به خواندن زیارت عاشورا و زیارت جامعه کبیره و نماز شب که همانا استمرار بر آن‌ها،آثاری بس شگفت‌انگیز دارد. 10. زیارت نمودن آن حضرت به ادعیه‌ای که در خصوص آن بزرگوار وارد گردیده است. 11. انفاق مال در راه و صدقه دادن برای سلامتی و تعجیل در ظهور آن حضرت. 12. عزاداری و گریه در مصیبت جد بزرگوارش امام حسین ـ علیه السّلام ـ و عمه‌اش زینب-علیها السلام-. 13. دوست داشتن خوبان و شیعیان مخلص و محبان واقعی آن حضرت و احترام گذاشتن به آن‌ها. 14. یاری رساندن به شیعیان آن حضرت و رفع مشکلات دوستان آن بزرگوار. البتّه از این نکته نباید غافل شد که ارتباط وانس با حضرت ولی عصرامام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- اعم از ملاقات می‌باشد و می‌تواند جلوه‌های دیگری از جمله خواب، ارتباط قلبی و... داشته باشد . خدایا توفیق درک انس و محبت مولایمان امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- و توفیق زیارت آن حضرت را به ما آن عنایت فرما و ما را از سربازان و یاوران مخلص آن حضرت مقرر گردان «آمین یا رب العالمین»

پی نوشت ها : [1] . مستدرک وسائل‌الشیعه ج 11، ص 258. [2] . دلائل الامامه، ص 296 محمد بن جریر طبری. [3] . اصول کافی، ج 2، ص 652. [4] . بحارالانوار، 52 ص، غیبه الطوسی ص 290.

(منبع:تبیان)

[ 20 / 2 / 1391برچسب:,

] [ 21:47 ] [ محسن حسنزاده ]

[ ]

خدامادرم را کجا میبرند                                   گمانم برای شفا میبرند

خدایا تمام مرا میبرند                                     کجا میبرندت کجا میبرند

خدایا گل من که نیلی نبود                         جواب پیمبر که سیلی نبود

علی جان زعشقت کمانی شدم            در این کوچه ها ارغوانی شدم

خدایا چه خاکی شده برسرم                   که رفته زسر سایه ی مادرم

شده قوت من اشک وخون جگر                       ندارد کفن مادرم ای پدر

چسان زیر تابوت بگیرد علی                          خدایاکمک کن نمیرد علی

زغم دل دونیمم،یتیمم یتیمم،منم درمحن

بمیرم برایت، بیاور عبایت، بجای کفن

[ 6 / 2 / 1391برچسب:,

] [ 10:46 ] [ محسن حسنزاده ]

[ ]

 

 چرا امام زمان (عج) غايب هستند ؟ و ا از فیض حضورشان محرم هستیم ؟

پاسخ از آیت الله بهجت : سبب غیبت امام زمان (عج) خود ما هستیم وگرنه اگر ظاهر شود چه کسی او را می کشد ؟ آیا جن او را میکد یا قاتل آن حضرت انسان است ؟ ما از پیش امتحان خود را پس داده ایم که چگوه از امام تحفظ و یا اطاعت می کنیم و یا اینکه او را به قتل میرسانیم ! انحطاط و پستی انسان به قدری است که قوم حضرت صالح (عج) ناقه صالح را با اینکه          وسیله ی ارتزاق و نعمت آنها بوده ، پی (قربانی) کردن چنان که قرآن کریم درباره ی آن می فرماید : « لَکُم شَربٌ یَومٍ مَعلومِه »    یعنی : (یک روز ، آب سهم شما باشد و روز دیگر سهم آن و روزی که آب چاه را می خورد ، در عوض به آنها شیر می داد ...

آن آقا گفت : چرا برای تعجیل فرج دعا می کنید ؟ آیا می خواهید بیاید و او را هم بکشید ؟ برای اینکه مزاحم خط و مردم و حکومت و حاکمیت شما خواهد بود آنان که سایر ائمه را کشتند دیوانه که نبودند ؟ بلکه سبب آن بی دینی بود آیا الآن دیگر آن طور نیست ؟

اوقات مخصوص حضرت مهدی (عج)

شب قدر :

شب قدر که شب بروز و ظهور قدر و منزلت و میمنت و سلطنت و عظمت و جلالت امام عصر است که سبب نزول روح آن قدر ملائکه است بر  آن جناب که بر زمین جایی تنگ شود برای تقدیر امر بندگان خدا ... چون حضرت صاحب الامر در تمام این شب با ملائکه ی مقربین مشهور است و فوج فوج به خدمت او می آیند و بر او سلام میکنند و تقدیرات که برای او و سایر ، خلق شده است بر او عرض می کنند . سزاوار نیست در چنین شبی تأسی به امام خود نکنیم و به غفلت به سر آوریم .

***

روز جمعه

روز جمعه که از چند جهت اختصاص و تعلق دارد به امام عصر (عج) یکی از آن ولادت با سعادت آن جناب در آن روز بوده است. دیگر آن که ظهور آن حضرت در آن روز خواهد بود و انتضار فرج در آن روز بیشتر از رو ز های دیگر است ... عید بودنِ روز جمعه حقیقتاً به جهت آن روز شریف است ... بهترین اعمال در روز جمعه ، گفتن «اللهم صلی علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم» است . صد مرتبه بعد از نماز عصر روز جمعه و در بسیاری از ادعیه ی روز جمعه طلب نصرت و تعجیل فرج و ظهور شده است .

روز عاشورا

روز عاشورا که روز سر افراز شدن حضرت حجت است از جانب خداوند عزّوجل به لقب قائم .

از ساعت دوازده تا غروب

از وقت زرد شدن آفتالب تا غروب آن از هر روز است . بنا بر تقسیمی که علما کرده اند ، هر رو ز را از مطلع فجر تا غروب آفتاب به دوازده بخش تقسیم کرده اند به نحوی که حسب فصول فرقی نکند و هر قسمتی منسوب امامی است .

     پس ، از ساعت  اولی برای مولای ما علی است و شمرده اند تا دوازدهم که برای ما مولای ما مهدی و دعا کند  انسان در هر ساعتی از آن ساعات به آنچه خصوص اوست از آن دعوات .

**************

عصر دوشنبه و پنج شنبه  

در این اوقات اعمال بندگان بر امام عصر (عج) عرضه می شود چنان که در هر عصر و زمانی دیگر نیز بر امام عصر عرضه می شد .

شب و روز نیمه شعبان

شب و روز نیمه ی شعبان که ولادت با سعادت آن جناب در آن بوده  و این نعمت عظیمه را خداوند در آن به بندگانش  عطا فرموده است .

 

[ 2 / 2 / 1391برچسب:,

] [ 8:38 ] [ محسن حسنزاده ]

[ ]

 

** هزار جمعه بی تو گذشته از عمرم **

 

تب انتظار شما به جان وبلاگ ها هم افتاده است از میان شاعران بسیارند کسانی که آرزوی آمدنتان را

 

به زبان می آورند . حتی شاید وقتی که شعر می گویند حواسشان نباشد که حس انتظار آمدنتان در

 

شعرشان تکرار می شود .

 

انتظار به خودی خود مفهومی شاعرانه است ؛ مفهومی رمانتیک و گاه حتی شیرین ! اما وقتی این

 

انتظار برای شماست ، قضیه کاملا متفاوت می شود . این انتظار ، انتظاری آرمانی ، اعتقادی ، شاعرانه

 

، بلند مدت و دسته جمعی است ؛ انتظاری بی نظیر و شعر آفرین . الهامی که برای همه شاعران

 

شخصی است هر شاعری که دغدغه تو را دارد ، درکی هم از این انتظار داشته است . بچه های وبلاگ

 

نویس حتی وبلاگ های فقط برای آمدن تو طراحی کرده اند و درباره ی تو می نویسند . وقتی شعر هایی

 

که برای تو ، درباره ی تو گفته شده ، جستجو می کنم ، دستم چه قدر پر میشود در این شعر ها تکلّفی

 

نیست . چون حرف دل است ، ساده است . غزل اول که از بقیه بلند تر است گاهی شعاری و مستقیم

 

می شود ، اما ویژگی خوبش اینکه به روز است؛ دغدغه یک انسان منتظر معاصر که برنامه های همین

 

تلویزیونی را می بیند که همه ی ما می بینیم ؛ همین غذا را می خورد که همه ی ما می خوریم و در

 

همین خیابان راه می رود که همه ی ما می شناسیم .

 

 

 

[ 2 / 2 / 1391برچسب:,

] [ 8:38 ] [ محسن حسنزاده ]

[ ]

غيبت امام زمان (عج ) و دلايل آن

از ويژگيهاي حضرت مهدي (عج ) كه در روايات مورد تاكيد قرار گرفته , غيبت آن حضرت است , اما راز اين غيبت چيست ؟

معناي غيبت و چگونگي آن
نخستين معني غيبت اين است كه آن حضرت در درون جوامع بشري زندگي نمي كند و دردسترس مردم نيست تا مانند ديگر انسانهاي عادي هركس خواست او را ببيند و آشنا و بيگانه و دوست و دشمن او را ملاقات كنند.
دومين معناي غيبت اين است كه حضرت مهدي در ميان همين جامعه و همين انسانهاست اما به قدرت خدا , هرگاه اراده كند از برابر ديدگان آنان غايب مي شود و ديدگان مردم او را نمي بينند , همانگونه كه موجودات ديگري چون فرشتگان و ارواح را با اينكه به نص قرآن شريف , همه در ميان ما هستند و در اين جهان موجودند , ديده نمي شوند.
سومين معناي غيبت اين است كه آن حضرت در ميان مردم و جامعه زندگي مي كنند و حتي بنابر رواياتي افراد جامعه آن حضرت را رويت مي كنند درحالي كه وي را نمي شناسند.
آنچه بديهي است و بنابر احاديث ضروري است اينكه نخست بطور كلي و عمومي قابل پذيرش نيست . چه آنكه او ولي خدا و هادي و راهنماي حق خواهان است در نتيجه مي بايست به هنگام بروز ضرورتها و مصلحتها در جامعه موثر باشد , زيرا او براي انسان و هدايت او ماموريت يافته است . لذا آنچه از احاديث ائمه (ع ) استفاده مي شود , آميزه اي از معناي دوم و سوم است . هم هست (براي مشتاقان سالك ) و هم نيست , (در نظر ظالمان و بدخواهان ).
خداوند در قرآن مي فرمايد : « وجعلنا من بين ايديهم سدا و من خلفهم سدا فاغشيناهم فهم لايبصرون » , و ما در برابر آنان ديواري كشيديم و در پشت سرشان (نيز) ديواري و بر ديدگانشان نيز پرده اي افكنديم تا نتوانند بنگرند و ببينند.
(اي پيامبر!) هنگامي كه تو قرآن تلاوت نمايي , ما ميان تو و آناني كه به قيامت ايمان ندارند , پرده اي ستبر قرار مي دهيم .

فلسفه غيبت
آنچه از منابع حديثي و تاريخي بدست مي آيد اين است كه خداوند در طول تاريخ بر سنتي استوار هميشه اصرار داشته است و در ميان هر قوم و ملتي آنرا به حركت آورده و به گونه اي عينيت بخشيده است و آن , پنهان سازي معلمان و مربيان راستين بشريت از ديده ها بوده است . از اين قانون ژرف , امت اسلام نيز استثنا نبوده و به غيبت آخرين امام خود گرفتار آمده است .
حفظ جان امام : هرگاه گروهي از شيعيان اطراف يكي از امامان معصوم (ع ) گرد آمده , از خرمن علمش خوشه اي چيده اند , بر ستمگران زمان سخت آمده , آتش حسد و كينه آنها شعله ور شده , با تمام نيرو براي خاموش كردن آن مشعل هدايت همت گماشته اند.
هنگامي كه به روايات پيامبر و اهل بيت (ع ) در مورد امام عصر مي نگريم , به اين نكته تصريح شده است كه حكمت غيبت طولاني آن وجود گرانمايه به فرمان خدا , صيانت از جان گرامي و حيات پربركت او براي تحقق يافتن نويدها و بشارتهاست . چرا كه ما مي دانيم دو رژيم سياهكار اموي و عباسي و ديگر حكمرانان خودكامه اي كه طي قرون و اعصار در كشورهاي اسلامي بويژه خاورميانه حكومت مي كردند , همواره تمامي تلاش و كوشش ارتجاعي خود را در راه از ميان برداشتن آن مصلح بزرگ جهاني بكار گرفتند , بويژه پس از دريافت اين حقيقت كه او طبق آيات و روايات همان اصلاحگر پرشكوهي است كه پايه هاي قدرت ظالمانه آنان را به لرزه در خواهد آورد و كاخ بيداد ايشان را منهدم مي سازد و آنان را از تسلط ظالمانه بر سرنوشت بندگان خدا و سرزمين آنان باز خواهد داشت .
هجوم و پيگيري در پيدا كردن مهدي ايجاب مي كرد تا براي نگهداري جان باقيمانده سلسله امامت , سلاله نبوت , و مصلح بزرگ بشريت اقدامي بس جدي به عمل آيد.
در امر غيبت امام مهدي (عج ) و علل آن , مسائل بسياري وجود دارد. يكي از علتهاي ظاهري و ملموس آن همين چگونگي و پيشامد بود , كه از سوي دشمنان طراحي شد , و امر عظيم « غيبت » را در پي داشت . در احوالي كه ياد شد ضمن مقارناني زمينه ناپديدي امام از نظرها فراهم آمد و دوازدهمين هادي , به فرمان الهي و به قدرت و حكمت خدائي از نظرها پنهان شد.
قدرشناسي : ديگر از رازها و رمزهاي پيچيده نهان زيستي امام مهدي , بازشناسي ارزش و اهميت حضور امام معصوم در عرصه هاي مختلف جامعه بشري است , چرا كه قدر عافيت كسي داند كه به مصيبتي گرفتار آيد. از اين روست كه بازگشت اين نعمت به هنگام ظهور به خورشيدي كه از كرانه غروب خود سر بر آورد , تشبيه شده است .
و اين بدان معناست كه ناپديد شدن اين خورشيد هدايت , نشات گرفته از امور اجتماعي بسياري است كه يكي از مهمترين آنها بي توجهي و قدرنشناسي از مقام ولايت , امام معصوم زمان و كناره گيري از درياي بي كران دانش , حكمت و معارف او و روي آوردن به مظاهر پوچي و تباهي است و بدين علت است كه چنين گوهري از كفها ربوده شده و تا هنگام خواهش صادقانه انسانهاباز نمي گردد.
آزمايش مردم : امتحان و آزمايش يكي از حكمتهاي غيبت ولي زمان است كه خود از سنتهاي الهي است . خداوند , بندگان خويش را با آزمايشهاي مختلفي به بوته امتحان مي سپارد , از اين رو كساني كه به خدا و پيام آورش و هر آنچه آن حضرت در مورد حضرت مهدي آورده است , ايمان بياورند , ديگر طولاني شدن غيبت آن گرانمايه , از ثبات قدم و ايمان عميق و تزلزل ناپذير آنان نمي كاهد.
تغييرات فرهنگي و رواني در دوران غيبت : از جمله اسرار غيبت امام آن است كه در دوران غيبت , ملل جهان به تدريج براي ظهور آن مصلح حقيقي و سامان دهنده وضع بشر آمادگي علمي و اخلاقي و عملي پيدا كنند , زيرا ظهور آن حضرت مانند ظهور پيامبران و ديگر حجتهاي خداوند نيست كه برپايه اسباب و علل عادي باشد , چرا كه روش آن بزرگوار در رهبري جهان مبني بر حقايق , حكم به واقعيات , ترك تقيه و شدت در امر به معروف و نهي از منكر , مواخذه سخت از كارگزاران و صاحب منصبان , رسيدگي به كارهاي آنها است , كه انجام اين امور نياز به تكامل علوم , معارف , رشد فكري و اخلاقي بشر دارد , بطوري كه زمينه عالمگير شدن تعاليم اسلام و جهاني شدن حكومت قرآن فراهم باشد.
بازشناسي مومن از كافر : يكي ديگر از رازهاي غيبت , امتحان مردم در مصائب و مشكلات زندگي است تا ظرفيت و يا تحمل هركس برخود آشكار شود كه تا چه حد در راه دين , مذهب , آئين و كيش خود استقامت و پافشاري مي توانند كرد تا بدين امتحان , خوب و بد ممتاز شوند. با امتحان بايد خوب از بد , كافر از مومن و منافق از مسلم و فاسق از عادل و زشت از زيبا , جدا , ايمان مومنين محكم شود و شك و شبهه اي باقي نماند و حجت الهي بر خلق تمام شود.
به نقل از پايگاه انيترنتي امام مهدي (عج ) 

دكتر غلامرضا اعواني , رئيس موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران گفت : معرفت بر مهدي و ظهور منجي در عصر حاضر كه حكمت هاي رايج در هاله اي از ابهام قرار دارند , بسيار حائز اهميت است .
دكتر غلامرضا اعواني , رئيس موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران , در گفتگو با خبرگزاري « مهر » درباره ظهور منجي و مهدي موعد و مسئله انتظار در اديان توحيدي اظهار داشت : اديان توحيدي به سبب اينكه از يك منبع و ماخذ الهي سرچشمه گرفته اند , بنابراين در باورهاي توحيدي خود نيز نزديك به هم هستند.
دكتر اعواني , عقيده به مهدي موعود را در همه اديان وجه مشتركي دانست و اظهار داشت : اديان الهي در اين باور توحيدي هيچ منافاتي با يكديگر ندارند. به طور مثال ما در آيين بودا مشاهده مي كنيم كه پيروان بودا , قائل به هفت بودا هستند كه شش بودا ظهور كرده و منتظر بوداي هفتم هستند.
استاد فلسفه دانشگاه شهيد بهشتي به آيين زرتشت اشاره كرد و گفت : در اين آيين نيز قائل به فردي به نام « سوشيانت » و يا منجي هستند.
همچنين در كليه اديان هندي نيز باور به فرد نجات دهنده كه به زبان سانسكريت , « كالي » مي گويند , وجود دارد.
وي درباره يهوديان نيز گفت : يهوديان معتقدند كه عيسايي ظهور خواهد كرد كه البته با عيساي مسيحيان متفاوت است و مسيحيان معتقدند كه مسيح بار ديگر ظهور خواهد كرد و شيعيان نيز اين باور را كه مسيح در ركاب امام زمان (عج ) خواهد بود پذيرفته اند.
دكتر اعواني به اعتقادات و باورهاي مسلمانان كه در آخرالزمان مهدي موعود ظهور خواهد كرد , اشاره كرد : در حديثي كه از شيعه و سني نقل شده چنين آمده است كه اگر از دنيا بيش از يك روز نمانده باشد , خداوند آن يك روز را چنان طولاني مي كند كه مهدي ظهور كرده و جهان را از عدل و داد لبريز سازد. در اخبار آمده است كه او نه تنها اسلام را احيا مي كند بلكه همه اديان را به حالت حقيقي خويش اقامه مي كند.
دكتر اعواني عبارت « مهدي جهان را پر از عدل و داد مي كند » را با جمله اي از افلاطون تطبيق كرد و گفت : افلاطون بر يك نكته تاكيد كرد و آن اين است كه فهم عدالت بدون دانش امكان ندارد.
وي در ادامه گفت : برخي امروزه دين را به گونه اي كه خود مي خواهند تفسير مي كنند. در حالي كه امام زمان عليه السلام يك معرفت ديگري از دين ارائه مي كند. در واقع , حضرت مهدي احيا كننده فهم دين و حكمت الهي است .
رئيس موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران در پايان گفت : معرفت بر مهدي و ظهور منجي در عصر حاضر كه حكمت هاي رايج در هاله اي از ابهام قرار دارد بسيار حائز اهميت است .


نظر یادتون نره...

 

 

[ 2 / 2 / 1391برچسب:,

] [ 8:38 ] [ محسن حسنزاده ]

[ ]

 

تو را غايب ناميده اند، چون «ظاهر» نيستي، نه اينکه «حاضر» نباشي.«غيبت» به معناي «حاضرنبودن»، تهمت ناروائي است که به تو زده اند و آنان که بر اين پندارند، فرق ميان «ظهور» و «حضور» را نمي دانند، آمدنت که در انتظار آنيم به معناي «ظهور» است، نه «حضور» و دلشدگانت که هر صبح و شام تو را مي خوانند، ظهورت را از خدا مي طلبند نه حضورت را. وقتي ظاهر مي شوي، همه انگشت حيرت به دندان مي گزند با تعجب مي گويند که تو را پيش از اين هم ديده اند. و راست مي گويند، چرا که تو در ميان مائي، زيرا امام مائي. جمعه که از راه مي رسد، صاحبدلان «دل» از دست مي دهند و قرار از کف مي نهند و قافله دل هاي بي قرار روي به قبله مي کنند و آمدنت را به انتظار مي نشينند...و اينک اي قبله هر قافله و اي «شبروان را مشعله»، در آستانه آدينه اي ديگر با دلدادگان ديگري از خيل منتظرانت سرود انتظار را زمزمه مي کنيم.

گر نيايي...


«گر نيايي فقير مي ميرم»


مثل دنيا حقير مي ميرم


چون کبوتر که در قفس حبس است


تک و تنها اسير مي ميرم


اي شکوه ترنم باران


در فراقت کوير مي ميرم


توي شهر دلم زمين لرزه است


زير آوار پير مي ميرم


بي تو زجرآور است جان کندن!


واي بر من؛ چه دير مي ميرم!


تو بيا، مي خورم قسم به خدا


چون بگويي بمير، مي ميرم


«مهديا» اي تمام هستي من


گر نيايي فقير مي ميرم

 

 

[ 2 / 2 / 1391برچسب:,

] [ 8:38 ] [ محسن حسنزاده ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه